رونمایی از دو مجموعه شعر شاعران مسجدسلیمانی به همتِ کتابخانه‌ مرکزی‌ خوزستان و انجمن قلم شهرزاد + تصاویر
رونمایی از دو مجموعه شعر شاعران مسجدسلیمانی به همتِ کتابخانه‌ مرکزی‌ خوزستان و انجمن قلم شهرزاد + تصاویر

سایت خبری شهر اولین ها// آیین رونمایی از 2 مجموعه شعر تازه منتشر شده‌ «مَدّ مُژه» سروده‌ بهنود بهادری و «انتقامِ مه» سروده‌ علی القاسی به همت کتابخانه‌ مرکزی‌ خوزستان و انجمن قلم شهرزاد برگزار گردید. به گزارش سایت خبری شهر اولین ها، «انتقامِ مِه» نخستین مجموعه از شعرهای علی القاسی شاعر جوان مسجدسلیمانی است. […]

سایت خبری شهر اولین ها// آیین رونمایی از 2 مجموعه شعر تازه منتشر شده‌ «مَدّ مُژه» سروده‌ بهنود بهادری و «انتقامِ مه» سروده‌ علی القاسی به همت کتابخانه‌ مرکزی‌ خوزستان و انجمن قلم شهرزاد برگزار گردید.

به گزارش سایت خبری شهر اولین ها، «انتقامِ مِه» نخستین مجموعه از شعرهای علی القاسی شاعر جوان مسجدسلیمانی است. این کتاب حاوی 28 شعر است که به تازگی در ۷۲ صفحه چاپ شده است. “انتقامِ مه” مشتمل بر اشعاری در قالب شعر نو است. این مجموعه شعر مشتمل از دو بخش «جای سبزِ سوختگان» و «سهمِ فاصله» است سیاق و زیبایی‌شناسی شعرهای انتقام مه، یادآورِ آثار شاعران مدرن و آوانگارد دهه‌های 40 و 50 شعر فارسی‌ست.

«مَدّ مُژه» دومین مجموعه از شعرهای بهنود بهادری شاعر مسجدسلیمانی است که حاوی 55 شعر است. «مَدّ مُژه» مشتمل بر اشعاری در قالب شعر نو است و در 88 صفحه چاپ شده است. از بهنود بهادری پیش از این، مجموعه شعر «سرطانِ چشم» در سال 1384 و توسط نشر آرویج منتشر شده است. «مَدّ مُژه» مشتمل از پنج بخشِ «مذابِ استخوان»، «آوازهای پریشان»، «ترنج نور بر دارِ دست»، «احتضارِ بلندِ مژه» و «عشقه‌های پاشیده» است.

این 2 مجموعه‌ شعر را انتشارات گوشه تابستان امسال و در قالب مجموعه «قوس‌های دیگر جنون» روانه‌ بازار نشر کرده است.

نشست نقد این دو کتاب با حضور و سخنرانی هرمز علی‌پور و قاسم آهنین‌جان (دو تن از چهره‌های پیشکسوت شعر)در سالن اجتماعات خانه‌ی هنر اهواز برگزار شد که با استقبال خوبی از جانب هنرمندان و اهالی ادب خوزستان همراه بود. در این مراسم همچنین همایوش قنواتی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان نیز حضور داشت.

کتاب بهنود (1)کتاب بهنود (2)کتاب بهنود (3)کتاب بهنود (4)کتاب بهنود (5)

دو شعر از بهنود بهادری و علی القاسی :

 

به ساعات تیغ

سپیده !

ای غریزه ی پچپچه

چنان به تشریح چشم افتاده ای

که شن به باد.

-پلک می بندم و گیسوی شبانه ات

بور می شود در مژه ام .

 

من

اما

مصرِ خویشم.

 

بهنود بهادری


 

آب آورده بودش

بر جزیره های عصرانه ی تنها

نامی خمیده در میان داشت

چون خواب عقابی

که از چله بر می خیزد.

 

آب آورده بودش

مستانه از سپیدی ی موها

که درد صداست

بر بدنِ ماتِ فرشتگان .

 

آب آورده بودش

 

علی القاسی